شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۹۱

از وقتی دانشگاه شروع شده خیلی کم دوستامو می بینم حتی بعضی هاشون رو 2 ماه یبار یا ماهی یه بار :( خیلی بده آخه دلم واسه دوستام تنگ میشه...
دیروز با یکی از دوستام که خیلی وقت بود ندیده بودمش قرار گذاشتم و رفتیم بیرون، رفتیم بوستان نهج البلاعه. من اولین بارم بود که می رفتم اونجا، جای قشنگی بود و خوش گذشت هوا هم ابری بود و کم کم ابرهای سیاه هم میرسیدن بالای سرمون.
به بالای بوستان که رسیدیم یاد گدشته ها افتادم یعنی یاد 3 سال پیش که تازه با رفقای وبلاگ نویس آشنا شده بودم. یادش بخیر اون موقع زیاد می رفتیم بیرون، پارک های مختلف اما الان دیگه همه سرشون شلوغ شده و هر کی دنبال درس و کار، فاصله هامون خیلی زیاد شده...
پاییز که اومد و هوای ابری دیروز هم بیشتر منو یاد دوستام انداخت اون زمان وبلاگ ها خیلی زیاد بودن و خیلی ها می نوشتن اما الان خیلی کم، از وبلاگ نویس های قدیمی دوستان کمی رو می شناسم که باقی موندن. بعضی هاشون هم که دیگه ننوشتن و رفتن....
نکته جالب دیروز این بود که وقتی خواستیم از پارک بیایم بیرون نم نم بارون هم شروع شد سریع رفتیم تو ماشین، اینجا بود که حسی بهم دست داد که تا قبل از دیروز به اون شدت حس نکرده بودم. یعنی قبلا حس کرده بودم اما نه بو اون شدت...
حس دوست داشتن دوتا پسر که میرن بیرون و کار می کنن و زندگی می کنن هر چند حس گذرایی بود و دو سه ثانیه بیشتر طول نکشید اما خیلی قشنگ بود، اشتباه نشه ها منظورم رایجاد رابطه بین و منو دوستم نیست منظور دو تا پسر نوعی بودن، دوتا همجنس گرا که با هم زندگی می کنن مثل بقیه آدما، حتما خیلی هاتون این حس قشنگ رو تجربه کردید مخصوصا تو این هوای قشنگ هرچند که خوب معلومه نمیتونم کامل اون حس رو توصیف کنم.... :)
امیدوارم این روزای قشنگ پاییزی به همتون خوش بگذره....
بارون دیشب و پریشب رو از دست دادم، حالا تو یه پست دیگه میگم چرا، اما بارون بعدی رو امیدوارم از دست ندم، همچنان منتظرش می مونم....

Danials  

۳۴ نظر:

ناشناس گفت...

دلم هوای بارونی خواست
من هیچوقت همچین حسی نداشتم ، تله فیلینگ داشتم البته :))

حالا بیا بپرس تله فیلینگ چیه تا بهت بگم :D

نقطه چین ها . . . گفت...

این روزا دل همه گرفته..
ما فک میکنیم با رفتن حالمون بهتر میشه..
نمیدونم..
گاهی دوس داریم فراموش بشیم..
گاهی هم پشیمون میشیم..
انگار زندگی ما گی ها بین این دو متغیره..
کی بدش میاد این نوع زندگی که گفتی داشته باشه؟
دوتا گی..که باهم زندگی کنن..
باهم سر کار برن..
و هدفای مشترکی داشته باشن...
ولی متاسفانه گاهی یکی عوض میشه..
یکی توقعش میره بالا..
یکی افسرده میشه..
یکی هوایی میشه..
یکی سنگدل میشه..
یکی دلتنگ میشه..
یکی...
چیزی که واسه من شد..
و گاهی فک میکنم اینا همه اش خیاله..
حتی اگه واسه فصل ها وجود داشت..
مثه همین پاییز..
که کوتاهه..
و تموم میشه...
مثه این زندگی..
مثه عشق..
مثه....
بیشتر بنویس..
از همین چیزا..
که حس کنیم هنوز هستیم....

یوسف

مهرداد گفت...

روزهایی است گذرا این فصل هم میره خوبه مینویسی.......

Unknown گفت...

سلام
من پاییز رو خیلی دوست دارم و قشنگ توصیفش کردی.
راست میگی وقتی میام و می بینم از وبلاگ نویس های قدیم کسی باقی نمانده دل من هم می گیره.
و با اجازه لینکت کردم

Reza Cupid Boy گفت...

خیلی حست رو قشنگ بیان کردی و حتی نیاز به دادن اون توضیح هم نبود که منظورت تو و اون دوستت نیست! کاملاً درکت می کنم!
باید لحظه تلخ و شیرینی بوده باشه اون موقع!
بوووس

Danials گفت...

میم جان : من هم همینطور دلم کلی هوای بارونی می خواد نم نم و آروم امیدوارم یه بار تجربه کنی این حس رو بعدا در مورد تله فیلینگ ازت می پرسم :))

یوسف : عزیز نمی گم کامل اما به اندازه خودم می فهمم چی میگی ممنون که به وبلاگم سر می زنی :))

مهرداد: اره مهرداد جان این فصل هم میگذره مثل همه زمان های دیگه اما این فصل بازم بر میگرده و خاطرات رو به یاد ادم میاره، ممنون سعی می کنم بهتر بنویسم اما مونده تا به پای رفقایی مثل شما برسم :))

Samoel: پاییز خیلی فصل قشنگیه و این که من هم دلم واسه خیلی از وبلاگ نویس ها تنگ شده ممنون که به وبلاگم اومدی، خواهش می کنم لطف می کنی :))

reza cupid boy: ممنون عزیز حق داری شاید نیازی نبود و مهم القای اون حس زیبا بود. اون موقع هم لحظه های عجیبی بود واقعا عجیب و کوتاه :))

اشکان گفت...

حالا کی هستن اون دوتا؟ نمیخوای معرفیشون کنی؟ :D ;)

منصور گفت...

سلام

خوب هستین

نمیدونم چطوری شروع کنم
راستش من شمارو نمیشناختم تا چند لحظه پیش.
امروز داشتم آمار بازدید وبلاگمو نگا می کردم دیدم که چنتا از ورودی ها از طریق لینک این وبلاگ به وبلاگ اومدن.
کنجکاو شدم

تا اینکه اومدم
وبلاگتون
راستش اصلا فکر نمی کردم کسی اینجا وبلاگمو لینک کرده باشه

خیلی خوشحالم به خاطر این آشنایی

البته با تاخیر.

به هرحال ...

موفق و مانا باشین


لب هایش را گفتم
روسی چشمانم بگذارد
تا دیگر همیشه
خواب بوسه ببینم
اما............

منصور گفت...

سلام

خوب هستین

نمیدونم چطوری شروع کنم
راستش من شمارو نمیشناختم تا چند لحظه پیش.
امروز داشتم آمار بازدید وبلاگمو نگا می کردم دیدم که چنتا از ورودی ها از طریق لینک این وبلاگ به وبلاگ اومدن.
کنجکاو شدم

تا اینکه اومدم
وبلاگتون
راستش اصلا فکر نمی کردم کسی اینجا وبلاگمو لینک کرده باشه

خیلی خوشحالم به خاطر این آشنایی

البته با تاخیر.

به هرحال ...

موفق و مانا باشین


لب هایش را گفتم
روسی چشمانم بگذارد
تا دیگر همیشه
خواب بوسه ببینم
اما............

منصور گفت...

سلام

خوب هستین

نمیدونم چطوری شروع کنم
راستش من شمارو نمیشناختم تا چند لحظه پیش.
امروز داشتم آمار بازدید وبلاگمو نگا می کردم دیدم که چنتا از ورودی ها از طریق لینک این وبلاگ به وبلاگ اومدن.
کنجکاو شدم

تا اینکه اومدم
وبلاگتون
راستش اصلا فکر نمی کردم کسی اینجا وبلاگمو لینک کرده باشه

خیلی خوشحالم به خاطر این آشنایی

البته با تاخیر.

به هرحال ...

موفق و مانا باشین


لب هایش را گفتم
روسی چشمانم بگذارد
تا دیگر همیشه
خواب بوسه ببینم
اما............

منصور گفت...

سلام

خوب هستین

نمیدونم چطوری شروع کنم
راستش من شمارو نمیشناختم تا چند لحظه پیش.
امروز داشتم آمار بازدید وبلاگمو نگا می کردم دیدم که چنتا از ورودی ها از طریق لینک این وبلاگ به وبلاگ اومدن.
کنجکاو شدم

تا اینکه اومدم
وبلاگتون
راستش اصلا فکر نمی کردم کسی اینجا وبلاگمو لینک کرده باشه

خیلی خوشحالم به خاطر این آشنایی

البته با تاخیر.

به هرحال ...

موفق و مانا باشین


لب هایش را گفتم
روسی چشمانم بگذارد
تا دیگر همیشه
خواب بوسه ببینم
اما............

فروغ گفت...

این حس های رنگین کمانی را دوست دارم ! مخصوصن بعد از باران !

خان دایی گفت...

آخی چه حس قشنگی :(

http://it-is-fine.blogfa.com/ گفت...

توجـــه: امکان درج کامنتای شرم آور با اسم من توی وبهای شما وجود دارد. اون هم به خاطر یه وجود یه لاشیِ سگ صفته که به قصد آزار روحی بچه های رنگین کمونی برای بقیه به اسم خودمون کامنتای ضداخلاقی میذاره. لطفا توجه نکنید.
البته قابل توجه که با اسم شما هم برای من ارسال میشه. لطفا عذرخواهی مرا به خاطر هذیان های این روان پریش پذیرا باشید.
همینطور که از این به بعد تمام کامنتهای من برای شما خصوصی و دارای همین آدرس ایمیل هست. کامنتی غیر از این از سمت من نیست.

Danials گفت...

اشکان : عزیز اون دوتا شخصیت نوعی هستند افراد خاصی نیستن، دوتا رنگین کمونی :))

سلام آقا منصور، خوشحالم که به وبلاگم سر زدی، خیلی دوست داشتم شما هم بیای به وبلاگ من. من خیلی وقت هست که وبلاگ شما رو می خونم و دنبال می کنم، امیدوارم موفق باشید »))

فروغ : آره حس قشنگیه حیف که بارون نمی آد، نمی دونم چرا D: :))

خان دایی: خیلی خیلی قشنگه :))

Tired Of Being Sorry : عزیز خیلی ممنون که به وبلاگم اومدی و اطلاع دادی، نمی دونم چی بگم و شرمنده ام، فکرشم نمی کردم که کسی باشه که به اسم من هم کامنت های نا مربوط بزاره...
موفق باشی

منصور گفت...

سلام


و لبخند زبان بين الملي محبت مي باشد


تا دوباره درپناه حق

منصور گفت...

سلام


و لبخند زبان بين الملي محبت مي باشد


تا دوباره درپناه حق

منصور گفت...

سلام


و لبخند زبان بين الملي محبت مي باشد


تا دوباره درپناه حق

منصور گفت...

سلام


و لبخند زبان بين الملي محبت مي باشد


تا دوباره درپناه حق

منصور گفت...

سلام


و لبخند زبان بين الملي محبت مي باشد


تا دوباره درپناه حق

منصور گفت...

سلام


و لبخند زبان بين الملي محبت مي باشد


تا دوباره درپناه حق

منصور گفت...

وااااااااااااي

اينجا چرا اينمدلي

يكم سخته باهاشكاركردن

كامنتم 3بار تاييد شد!!!!!!!!!!!!

ناشناس گفت...

و در این حسی است که من آنرا با ادراک ماه و دریافت تاریکی خواهم آمیخت...

پسر تنهای خسته گفت...

کاملا و با تمام وجود این حس به شدت قوی و معمولا آنی و زودگذر رو درک می کنم... خودم بارها و بارها این حس رو تجربه کردم... هر چند فکر نمی کنم هیچوقت شانس اینو داشته باشم که بیش از همون چند لحظه ی زیبا بهش نزدیک بشم، چه برسه به اینکه بخوام بهش دست پیدا کنم... نه اینکه نخوام یا شرایط محیطی اجازه نده، (چون من اصولا به عوامل محیطی زیاد ترتیب اثر نمیدم!) ولی خب یه دلیل داره و اونم اینه که 50% رابطه (منظورم همون طرف دومه) ناموجوده!

Danials گفت...

احسان جان من هم مثل تو ای کاش یکم بیشتر از چند لحظه بود... من هم نمی تونم خودخواه باشم چون همون طور که گفتی 50 درصد قضیه طرف مقابل هست :)

پسر مهاجر گفت...

سلام دوست من

من شما رو به پیوندام اضافه کردم


تا دوباره شاد باشید

پسر مهاجر گفت...

آدرسم اشتباه شد

با عرض پوزش

پسر مهاجر گفت...

با سلامی دوباره

ممنونم از حظورتون و بابت لینک

من بروزم

و منتظر

درضمن من امروز هرکاری کردم آهنگ مورد علاقکو بزارم تو وبلاگم نشد
یعنی آهنگ رو آپلودش کردم و تو چنتا کد ÷خش گذاشتم وای بازم ÷خش نشد

ممنون میشم اگه تو این مورد اطلاعتی داشتین
راهنماییم کنین

تا دوباره...

پسر مهاجر گفت...

سلام
طبق معمول بروزم ومنتظر تنها خواننده ی وبلاگم

شرمندم میکنین با حظورتون

تا دوباره

پسر مهاجر گفت...

سلام

خوب هستین؟

فرشی ار انتظار پهن کردهام تا قدم هایتان را روی احساسم بگذارید

منتظرم

پسر مهاجر گفت...

نمیدونم کامنتام ثبت شد یا نه؟

میخواستم بگم بروزم

پسر مهاجر گفت...

نمیدونم کامنتام ثبت شد یا نه؟

میخواستم بگم بروزم

پسر مهاجر گفت...

سلام دوست خوبم
امیدوارم بهتر باشی
اصلا هیچ اجباری نیست که زود بهم سر بزنی
همین که نوشته هامو میخونی خیلی خوشحالم
من خودم فقط هفته ای ی روز میام نت

مواظب خودت باش

saman گفت...

سلااااااااااام دانيال جان عزيزم...اميدوارم هرجا هستي خوب و سلامت باشي....
كجايي پسر خوب دلم برات يه ذره شده...

بيادتم...زوذ زود بيا...

موفق و عاشق باشي...هزاران بارون زيبا در انتظارته..