یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۹۱

الا يا ايها الساقى! ز مـــى پُر ســــاز جامم را            كه از جـــانم فــــرو ريزد، هواى ننگ و نامم را
از آن مى ريز در جـــامم كــه جانم را فنا سازد          برون سازد ز هستى، هسته نيرنگ و دامم را
از آن مى ده كه جانم را  ز قيد خود رها سازد           به خود گيـــرد زمـــــامم را، فرو ريزد مقامم را
از آن مى ده كــه در خلوتگـــــه رندان بيحرمت         به هم كــوبد سجودم را، به هم ريزد قيامم را
نبـــــودى در حـــريمِ قدسِ گلــــرويان ميخــانه           كه از هـــر روزنـــى  آيم، گلى گيرد
روم در جـــرگه پيران از خــــــود بى خبر، شايد        برون ســـازند از جــانم، به مى افكار خامم را
تـــو اى پيــــك سبكباران دريــــاى عدم، از من          به دريادارِ آن وادى، رســـان مدح و سلامم را
به ســـاغر ختم كردم اين عدم اندر عدم نامه             به پيرِ صومعه بــــرگو: ببين حُسن ختــامم را

هر سال شب چهاردهم خرداد یاد آقای حیاتی می افتم که خبر رحلت امام رو گزارش کرد؛

بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون، روح بلند پیشوای مسلمانان و رهبر آزادگان جهان، حضرت امام خمینی به ملکوت اعلی پیوست...
امام بزرگواری که در پایان وصیت نامه اش نوشته بود :
با دلی آرام و قلبی مطمئن و روحی شاد و ضمیری امیدوار به فضل خدا،از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوی جایگاه ابدی سفر می كنم و به دعای خیر شما احتیاج مبرم دارم و از خدای رحمان و رحیم می خواهم كه عذرم را در كوتاهی خدمت و قصور و تقصیر بپذیرد.
مرد بزرگی که در آخرین روز ها مردم برای سلامتی او دعا کردند و به شفای او امید داشتند، ساعت بیست و دو و سی دقیقه شب چهاردهم چشم از جهان فرو بست در حالیکه کسی از هجرت او خبر نداشت و شهر آرم و غرق در سکوت بود، همه فکر می کردند حال امام خوب میشه و روز بعد اخبار خوبی از بهبود حال امام منتشر میشه اما سحر گاه روز بعد....
هر وقت این پیام آقای حیاتی رو می شنوم قلبم تند تند می زنه شاید هنوز باورش نشده....

ای دوست به عشق تو دچاریم همه             در یاد رخ تو داغداریم همه 
گر دور کنی یا بپذیری مارا                    در کوی غم تو پایداریم همه

پینوشت : اشعاری که نوشتم، سروده های خود امام هست....


 

۶ نظر:

شایان گفت...

دانیال
من با تو در این مورد شاید خیلی اختلاف نظر داشته باشم
اما توی فضایی هستیم که شاید بیشتر کسانی که در این مورد تفاوت نظر با تو دارند با حمله جواب احساس تو رو بدن.
من می خوام به خاطر خودت بودن بهت تبریک بگم. خوشحالم احساس خودت رو بدون سانسور می نویسی.
بووووووووو...س

Danials گفت...

آقا شایان من نمیدونم شما رو می شناسم یا نه و یا شما چقدر منو می شناسی به هر حال ممنون.هر کسی تفکرات و معیار هایی داره..
هر کسی شخصیتی رو دوست داره من هم به عقاید دیگران احترام گذاشته و به شخصیت های محبوب اونها بی احترامی نخواهم کرد. چون همون طور که گفتم هر شخصی معیاری داره.. عقل سلیم هم حکم می کنه به عقاید دیگران احترام بزارم و از بی حرمتی به دیگران پرهیز کنم. هر چند پذیرای همه هستم چه کسانی که منو نقد کنند چه کسانی که بی حرمتی کنندو چه کسانی که منو تأیید کنند. شاید یه روز مفصل به این موضوعات اشاره کنم در یک پست جداگانه....

مهرداد گفت...

شاعر شعر اول کیه؟

به نظر میاد شاعر تحت تأثیر حافظ بوده! شایدم خود حافظ بوده؟!
هوم؟

Danials گفت...

مهرداد جان هر دوتا شعری که نوشتم سروده امام خمینی هست. از دیوان اشعار ایشون نوشتم ...

پسر ایرانی گفت...

درکت میکنم اما درکمون نمی کنن:
هم هتروسکسها و هم همجنسگرایانی که قید مذهب را زده اند.
مانده ام این وسط....... اگر حال خود را افشا کنم هم اینها مرا دیوانه و بی شخصیت می خوانند و هم خدا ...!!!
در این دنیا به خاطر خدا کام نگرفته ام و با ناکامی به آن دنیا می روم اگر بفرض هم که بهشتی هم بشوم مرا با زنان پریچهره و حوری های زیباروی چه کار؟؟؟

آن جا هم باید خودسانسوری کنم... بسوزم و بسازم و دم بر نیاورم

عجیبه مگه نه؟

پسر ایرانی گفت...

منم از لطف و نظر شما ممنونم.
به قول آقای سید علی ضیاء (: مجری سیما:) مواظب خوبی های خودتون باشین.

در ضمن
شعر ألا یا أیها الساقی قشنگ بود؛ واسه همین با اجازه تون در وبلاگم گذاشتم.

خوشحال می شم بعدا هم بیاین و نظرتون رو بگین.